مشکلات.يک رابطه عاطفی
توام با مشکل.مرگ |
|
|
|
رسوايي.فريب.حيله.تغييرات نا مطلوب.سخن چيني.جدايي |
|
|
|
جدايي. جدايي ناشي از بي
اعتمادي |
|
|
|
حسادت.دردسر شغلي.نگراني
مالي و شغلي.بيماري |
|
|
|
تشويش.اضطراب.دخالت
ديگران.کار شکني و مخالفتي که در نهايت برطرف مي شود
|
|
|
|
بهبود شرايط
زندگي.بهبودي هاي مختصر.پشت سر گذاشتن شرايط سخت |
|
|
|
هشدار در مورد امکان بهم
خوردن يک دوستي.از دست دادن يک دوست.يک تعهد غير منتظره.هشدار در مورد
شکست.غم |
|
|
|
ناراحتی.مخالفت.بهم
خوردن نقشه ها و برنامه ها.بي توجهي دوستان.فسخ |
|
|
|
تاخير.مجادله.افسردگی.ضعف.نابودی.عصبانيت مفرط.مرگ. بدشانسی در همه
موارد
|
|
|
|
نگرانی.بد
شانسی.محبوس.خبرهای بد.محروم |
|
|
|
جوانی با موهای
تيره.شخصی خوش قلب ولی غير واقع بين. با رفتار سرد |
|
|
|
زنی با موهای
تيره.فريبا.جذاب.بی مرام.بيوه |
|
|
|
مردی با موهای تيره.جاه
طلب.قدرت طلب.با رفتار سرد |
|