Logo

گریه آفتاب

اشک , در میان خاک وخون گریه می کند. نینوا باید مجازات شود. به کدامین جرم به جرم شنیدن ترنم احساس سرخ امام عاشقان .از آسمان ستارها به پا بوس خاک آمده اند. نمی دانم چرا؟ شاید چون شاهد بوده اند عروج قدمهای خورشید بر زمین را ولی تو گواهی که چگونه اشکهای فرشتگان حسین بر تو می بارد. ای پاک تر از پاک و ای سرخ تر از سرخ . ملکوتیان عرش غم نامه تو را در آینه زمان نجوا می کنند. کعبه قلب من تویی. نماز عشق من رو به محراب خونین توست. کوچه عارفانه تو با هفتاد و دو ستاره به دیار صبح وصف ناپذیر است. سکوت شب فرو ریخت. غرور فرات شکست. بغض تشنه ماند. شرمنده شد آسمان از روی تو. نینوا آواز غربت تو را در گوش بوته های خار می نواخت و کودکانت غم نامه تو را نجوا می کردند. قافله سالار حرم شده ای, ای به زلالی آب و روشن تر از سحر!

کاش ظالمانه زمان ملکوتیان زمین را از دل می شناختندنه از هوس شیطان. گریه های بی صدای آفتاب ,گلایه زمین, بغض فرات وعطش مشک عباس. کاش گفتنی بود. دل مجنونت هیاوی ساجدان خاشع محرابت را می شنید, اما مگر سرودن آوای درد گناه بود؟ ای چشمه عشق! آن هنگام که بر نیزه, آیات ظفر می خواندی, آفتاب به نورانیت تو رشک می برد. اگر آدمها پروانه بودند مرگ در ثانیه ها معنا نداشت, زیرا تو ای خوب ترین شعر خدا میعاد گاه دلان عاشقی.

قلبها سوختن, چشمها خاموش شدند,دهانها سکوت کردند, اما یاس های کبودت سکوت درد تو را فریاد زدند و دیگر آب حرمت نداشت.


دیدگاه خود را بیان کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
شرایط و قوانین.
تمام حقوق مادی و معنوی اين سایت وابسته به شهر چترود بوده ، شايسته است که اگر بخشی را استفاده می کنيد نام سایت را يادآور شويد.